اون که یه وقتی تنها کسم بود تنها پناه دل بی کسم بود
تنهام گذاشتو رفت از کنارم از درد دوریش من بی قرارم
خیال می کردم پیشم می مونه ترانه ی عشق واسم می خونه
خیال میکردم یه هم زبونه نمی دونستم نا مهربونه
با این که رفته اما هنوزم از داغ عشقش دارم می سوزم
فکر و خیالش همش با هامه هرجا که میرم جولو چشامه
دلم می خواد تا دووم بیارم رو درد دوریش مرحم بزارم
اما نمی شه راهی ندارم نمی تونم من طاقت بیارم
به نظر من عشق یکی از تنها چیزهایی که نباید دنبالش بگردی.
و عشق تنها کلمه ایه که وقتی به زبون بیاری معنیش رو از دست میده.
خرم باشی.
قصه ناتمام عشق در این ملک کی به انجام خود خواهد رسید ؟
این اتنظار تا کدامین نسل انسان تحمل میباید کرد؟
با خود فکر میکنم که اگر خنجر کینه و حسد قابیل بر پیکر هابیل فرود نیامده بود
قصه عشق چه رنگ و بویی در این سرزمین داشت
و انسان الهه عشق را به چه تصویری برای خود مجسم میکرد ...؟
افسوس که ما فقط سایه هایی از زیبایی را میبینیم..
که خود سایه ای از حقیقت بیش نیستیم. همین
ــــــــــــــــــــ--
عزیز من چک کردم . میلی از طرف تو نداشتم
مطمئنی می رسه.
نگران نباش.
عشق چیزیه که هم لذت داره هم درد اگه لذت بزرگ می خوای باید درد بزرگم بکشی
منم آپم خوشحال می شم ببینمت